در جامعه مدنی لیبرالی چه خبر است؟
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 626
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 19 مهر 1399

از زمانی که سلطه پاپ ها و روحانیت مسیحی در غرب قطع شد، چندین قرن می گذرد. متفکران غربی با غرور و تکبر رها شده از دین، هیچ هماوردی را در مقابل افکار و عقاید دور از وحی خود را به حساب نمی آوردند، فارغ ازدین کلیسایی و قهر با خدای پاپ ها، تا توانستند برای رهایی انسان از چنگال دین و رسیدن به منفعت و مهیای کسب آزادی های لذت بخش، بی پروا بر ارزش های انسانی تاختند و تئوری تدوین کردند و نسخه های آرامبخش تجویز نمودند. از یک طرف، طرفدار فرد گرایی اومانیستی  بودند، که  شهرت، منفعت و لذت گرفتار در هوای نفس، فکر فرد اومانیستی را در چنبره خود گرفتار کرده است. در مکاتب روشنفکران غربی چیزی به نام اخلاق وگوهرهای ناب انسانیت کمتر یافت می شود. و از طرف دیگر فرد را چنان در چنپره  آزادی های سرکش قرار داده اند که فرد قادر نیست این افسار از هم گسیخته را از دست و پای خود پاره کند. از فرد اومانیستی یک حیوان  سوجویی اقتصادی در مکتب  به اصطلاح ایدئولوژی لیبرالیسم  ساخته اند و چنان در پوست و خونش جاطلبی، شهرت و منفعت طلبی ریشه دوانده که قادر به هیچ نوع حرکتی غیر از آنچه برای او خط کشیده و ترسیم نموده اند، ندارد.  آنچه در دوره رنسانس به عنوان روشنگری از ادبیا ت غربی ها در مکاتب مختلف شنیده می شود، سفیدی در مقابل سیاهی نیست. اگر روحانیت مسیحی قبل از رنسانس کم کم از ارزش های حضرت مسیح (ع) جداشد و توانست خود را از محیط اخلاق و معارف جدا کند و مانند امپراتورها و تزارها به سمت اشرافیگری سوق پیدا کند و این دگر اندیشی صاحبان کلیسا، باعث منزوی دین در تمام غرب گردد.روشنفکران و اندیشه ورزان غربی، از انسان کاتولیک یک انسان بورژوا، بی دین، خودکامه،منفعت طلب، بیگانه از ارزش های انسانی، جستجوگر ثروت و لذت تبدیل کردند. از انسان برده ای ساختند که با طناب آزادی، اسیر هوای نفس در شهرت، سود و لذت و استثمار شوند، و عربده های جاه طلبی و کرنش، تکبرش را در دیوار بلند بزک شده جامعه مدنی به رخ دنیا به وضوه می توان دید.  

وقتی جان لاک و دیگر اندیشمندان غربی خدا را از جامعه غربی ها بیرون کردند و اصالت فرد را جایگزینش نمودند، فکر نمی کردند، خروجی تفکر لیبرالیستی روزی نقاب از چهره بزک کرده فرد اومانیستی توسط دو رجال این مکتب کنار زده شود و پرده حقیقی نمایش خود را به مردم دنیا نشان دهد. دو نامدار بزرگ شده در این مکتب به خاطر همان هدف فرد اومانیستی اسیر هوای نفس، و گرفتار شهرت و لذت و منفعت شخصیت اصلی خود را نشان دهند. برای کسب قدرت در مناظره شان همه چیز بود، جز اخلاق و معرفت و این رشد قهقرایی تفکر انسان محور اومانیستی را در جامعه مدنی غرب از تلویزیون آمریکا به مردم جهان نشان داد.

پوست و خون ترامپ و بایدن در جامعه ای رشد نموده است. که چندین صده است، معیار های اخلاقی و معرفتی در اقتصاد و جامعه و فرهنگ غرب رخت بر بسته است. از انسان وحی گرا یک انسان فرد گرا با مشخصه های انسان بورژوا تحویل جامعه جهانی داده است، که جز سود و لذت در اهداف زندگی اش هیج چیز مشاهده نمی شود.از شاخصه های انسان بورژوا، سود جویی و منفعت طلبی است که برای کسب آن به صورت نامحدود و نا مشروع به طور پیوسته و مداوم تلاش می کند. در سیر حرکت این انسان برای کسب سود، خط قرمزی وجود ندارد. به گفته "توماس هابز" جوهر مناسبات افراد بشر با یکدیگر این گونه است:

 انسان، گرگ انسان است. این انسان پیوسته برای رسیدن به هدف یعنی سود و لذت،دارای یک رقابت خصومت آمیز و خشن توام با حسادت ودشمنی با یکدیگر قرار می گیرند. تمام این افکار زائیده یک ایدئولوژی به نام لیبرالیسم است.

 

 




:: بازدید از این مطلب : 2274
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید